سینا  سینا ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

میوه ی عشقمون

من.

1391/9/11 22:51
نویسنده : مریم و سعید
87 بازدید
اشتراک گذاری

من این روزها وقتی برای خودم ندارم

یا از عدم برنامه ریزی صحیح

ویا به طبیعت.

از این حالت خسته شدم

ولی فندق برام از هر ارزشی باارزش تره.

 

پ.ن: داشتیم  فیلم میدیدم که سر یه قسمت از فیلم به سعید گفتم : واای از زمانی که لالا یی بلد باشی و  خوابت نبره .!!و شدید خودم رو به فکرفرو برد ...باشد که...

پ.ن2:حتی فرصت و رمق تایپ رو هم ندارم ..کلی حرف توی ذهنم رد میشه که رمق تایپشون نیست ..باشد وقتی دیگر...

 

پ.ن 3: ؟؟؟؟؟!!!!.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان طاها
11 آذر 91 23:36
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود . عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!