سینا  سینا ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

میوه ی عشقمون

سروش نوشت ...شب قبل از مدرسه !

1391/6/31 21:24
نویسنده : مریم و سعید
116 بازدید
اشتراک گذاری

امروز عصر به دیدن یکی از اقوام رفتیم

بعد رفتیم یه فروشگاه و یک  سری وسایل برا خونه خریدیم .

وقتی برگشتیم خونه حوالی ٨ شب شما زود شام خوردی و رفتی واسه مسواک و خواب

توی دستشویی میگی مامان در رو ببند

- مامان شما هم وقتی می خواستی بری مدرسه یه کم می ترسیدی( اینرو خیلی آروم و در گوشی میگی)

یعنی چی؟؟چقدر ؟؟نه مامان مدرسه ترس  نداره مثل مهد کودک شما کلی دوست جدید پیدا میکنی

- نه مامان خیلی کم اندازه ی چشم مورچه !! می ترسیدی یا نه؟؟

می خندم و فدای معیار اندازه گیریت میشم ..و منم آروم میگم راستشو بخوای یه کم!

صورتت آروم میشه ..گل از گلت میشکفه و می خندی از همون خنده هایی که عاشقشم!

و بعد میگی

- خب مامان بابایی چی؟؟

خب فکر کنم اونم می ترسیده

- اما خب نمیگه چون مرده و می خواد بگه من نمی ترسم!!

می خندم و می بوسمت ...

آماده ی خواب میشی و با قصه ی بابا به خواب میری

و من وسایل های شما رو آماده میکنم...

موفق باشی گل ه همیشه بهارم....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)