سینا  سینا ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

میوه ی عشقمون

امید..

مرا امید وصال تو زنده میدارد و گرنه.....   چه خوب که تو هستی و در این روزهای وانفسا دلداری هایت حمایت هایت و فهمیدن هایت هست چه خوب... و تا ابد سایه ات بر سرم مستدام باد...  
20 آذر 1391

نه قبول نمی کنم!

نمی توانم قبول کنم نمی توانم ببخشم آنهایی را که با وجود اینکه تو از حق خودت برای آنها گذشتی سخاونتمندی برایشان به خرج دادی و شادیت را برای خوشحالی آنها تقسیم کردی این چنین از تو با من بگویند.. این چنین گستاخانه !! از تو برایم بگویند نه  ! نمی توانم. و آنها خوب می دانند جوابشان را دادم مثل خودشان تند و با تهدید.... آسوده باش.
18 آذر 1391

sina

چه روز و شبهای   سختی گذشت! به شما به خاطر دل  دردی که داشتی از این داروی گیاهی دادیم و شما خیلی خواب آلود شدی و از ساعت 11 شب خوابیدی تا فردا ساعت 5-6 عصر و من کلی نگران شدم  و همون شب هم جشن تولد عمو فرهاد بود و ما شما رو بردیم بیمارستان مادر و کودک و دکتر گفت که باید یه سری آزمایشهایی انجام بشه  سرم تزریق کنیم ...وقتی که  پرستار می خواست رگ شما رو پیدا کنه ..خیلی اذیت شدی و من بیشتر..الهی بمیرم بابایی یالا سرت بود و اونم رنگش مثل گچ سفید شده بود .....خیلی وحشت ناک بود ...اما خدارو شکر همه ی فاکتورهای آزمایشت خوب بودند و ما زود تر از تصور به خونه برگشتیم ..و الان خوبی خدارو شکر ..و این مهمه ..اهان راستی ما ی...
18 آذر 1391

ممنونم...

از حمایت ها و دلسوزی های فزشته ی نجاتی که دیشب ما را آرامش بخشید عمیقا سپاسگذارم..... این جنس محبت از ته دل به دلم بد جور می نشیند.... ممنون.    
16 آذر 1391

چقدر..

چقدر دلم می گیرد از دو رویی ها از خنده های الکی از عشق های آبکی و از قربان صدقه های تهوع آور!!!   وقتی از قلب کسی خبر داری  و میبینی که چه زشت!! ریا میکنند. چه زشت می خواهند زیبا جلوه کنند و چه زشت می خواهند خوب نمایی کنند!!   نه دلم نمی خواهد دلم نمی خواهد این ریا را این تظاهر را این دورنگی را هوا مسموم میشود و حالم را بد میکند.... دلم هوای پاک می خواهد هوایی که بتوان نفس کشید هوایی که نگاهها با هم حرف بزنند صادقانه عاشقانه آرام.... دلم هوای تازه می خواهد.... یارب مددی...             ...
16 آذر 1391

دوست ندارم...

دوست ندارم آنان که جوانمردی ها خوب بودن ها و عشق تو برای  با هم بودن را را به مسخره می گیرند و باز هم می گویم من به تو افتخار می کنم و بیشتر دوستت دارم وقتی می بینم چه عشقی به مردم داری در حالی که آنها تو را دوست ندارند....    
16 آذر 1391

خدایا به سلامت دارش....

من به تو افتخار میکنم وقتی که از نزدیک میبینم چطور به خاطر رضایت دیگران و خوشایند آنها از حقت میگذری و جوانمردانه می گویی می خواهم خوشحال باشند ....   دلم از شوق میلرزد بیشتر دوستت دارم وقتی سعی داری شادی ات را با دیگران  تقسیم می کنی....   خداوند شانه هایت را استوار و سایه ات را مستدام  بدارد مرد من.....  
16 آذر 1391